محل تبلیغات شما

غور اردن : جاییکه فرهنگ دروغ شروع می شود

مشاهده کنندگان : دافنه بناییو نوریت پاپر. عکسها از نوریت پاپر مترجم: تال ه . به فارسی لیدا

ن گیر منزوی ، افریته ها ، شما یهودی نیستید! . راننده ماشین سیمانمخلوط کن از ماشینش پیاده می شود به پنجره من می چسبد ، و فریاد می زند، او به منتف می کند چشمهایش گرد شده است – به این خاطر که دو زن چپ گرا در مسیرش به تپهایستاده بودند ، جاییکه او داشت یک جاده غیرقانونی را به سمت یک شهرک جدید –استعماری—دیده بانی  صاف می کرد. این یکاستدلال بود که چه کسی   دارد راه را برای چه کسی می سازد و بیشتر وبیشتر مورد تهدید قرار می گرفت. ما عجله کردیم و درهای ماشین را قفل کردیم و پنجرهها را بستیم و راه او را بستیم . او دیوانه وار مشتش را میچرخاند و ما از جانخودمان می ترسیدیم.

نیم ساعت بعد ما در ماشینمان نشسته بودیم ، دو زنی که از 70 سال گذشتهبودند در یک جاده باریک در غور اردن فلسطینی که توسط 5-8 شهرک نشین –استعمارگر یهودیو 4 سرباز مسلح محاصره شده بودیم که رییس سربازها کاپیتان روبین نام داشت. جلوی مامسیر با ماشین مخلوط کن سیمان بسته شده بود . تمام اینها به این دلیل بود که ما بهعنوان فعال آمده بودیم تا مکتوب کنیم که شهرک نشینان چگونه یک جاده غیرقانونی راسنگفرش می کردند که به یک پایگاه می رسید – که حتی بر طبق قوانین نظامی اشغالگریدر مناطق فلسطینی غیرقانوین بود و هیچکس آنرا سد نمی کرد.

یکی از شهرک نشینان یک شیشه بزرگ آب آورد و محتوی آن را بر روی سر ماریخت درحالیکه در ماشین بودیم . سربازها و فرمانده آنان هیچ واکنشی نشان ندادند.

افسر به ما اخطار کرد که اینجا منطقه بسته نظامی است و از ما خواستآنجا را ترک کنیم . این استدلالی بود که میتوان در مورد قانونی بودن آن نیجه گرفتکه سلیقه ای بود زیرا شهرک نشینان و راننده ماشین سیمان می توانستند آنجا باشند واینکه افسر و سربازانش داشتند به طور واضح در اقدام سنگفرش کردن جاده به سمتمستعمره-شهرک به شهرک نشینان کمک می کردند که غیرقانونی بود که دادگاهها یک دستورمتوقف کردن ساخت و ساز را برای آن داده بودند.

این استدلال باعث شد تا افسر دیوانه شود و او فورا یک حیله اندیشید :او فریاد زد ، شما می خواستید با ماشین من را زیر بگیرید!  این در حالی بود که من داشتم با دقت ماشین را درکنار جاده باریک متوقف می کردم. من به جزییات نمی پردازم زیرا همه شما می دانید کهاین اتهام چقدر تخیلی بود. بلافاصله نیروهای بیشتری با افسر بلند مرتبه تری آمدندو اسلحه های آنها آماده بودند. ما اکنون توسط 5-8 شهرک نشیم –استعمارگر یک رانندهماشین سیمان خشن و حدود 10  سرباز محاصرهشده بودیم.که با 4 جیپ ارتش آمده بودند.ما را به ایستگاه پلیس مستعمره آریل بردندو حدود 5 ساعت بازداشت کردند ، افسر یک شکایت بر ضد ما تنظیم کرد ( که در طول مدتیک ساعتی که به سمت ایستگااه پلیس می رفت توسعه پیدا کرد و تبدیل شد به"کضروب کردن زانوی یک افسر ارتش اسرائیل که انجام وظیفه می کرده است" وتوسط سربازی که همراه او آمده بود حمایت می شد – کلمه به کلمه آنرا هر دو نفرشانبه خوبی حفظ کرده بودند.

ما تعجب کرده بودیم که سرباز چقدر راحت یک داستان تخیلی را اختراعکرده بود و اینکه چقدر درباره آن راحت بودند. این در اصل اتوماتیک است : هر مشکلیهر وضعیت ناراحت کننده ای به اسانی با دروغ گفتن حل و فصل می شود. یک فرهنگ فریب.

ما توسط یک پلیس واقعی بازجویی شدیم که با داستان افسر تحت تاثیر قرارنگرفته بود و ما فورا یک شکایت پر کردیم که درباره دروغگویی ، شکایت صوری و عدمحفاظت از ما در مقابل خشونت بود ، و همچنین تهدید و خشونت شهرک نشینان –استعمارگران و خشونت راننده ماشین سیمان. ما با یکوثیقه آزاد شدیم و به ما گفته شد که از آن ناحیه دور بمانیم . شاید دوباره بهزندگی عادی برگردیم اگرچه تجربه خیلی بدی داشتیم.

ادامه دارد.

https://machsomwatch.org/en/reports/checkpoints/04102019/morning/66696

رژیم صهیونیستی مدت قطع برق در مناطق فلسطینی را افزایش می دهد

«گانتز» رسماً مسئول تشکیل کابینه صهیونیست‌ها شد

فلسطینی ها در سکوت انتظار می کشند و شکایت نمی کنند، ما فاسد هستیم و شکایت می کنیم؛گزارش مخسوم

یک ,ماشین ,شهرک ,، ,افسر ,بودند ,بود که ,شهرک نشینان ,راننده ماشین ,می شود ,ماشین سیمان ,راننده ماشین سیمان ,اردن جاییکه فرهنگ

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پنج نشانه ظهور؟ reiquitedfa نرم افزار های مفید و کاربردی Antonio's receptions nachnecisubs spoolasmouthrazz دانشجویان فلسفه دانشگاه شهید بهشتی litmukyka مجتمع بین المللی نوجوانان روشن فکر ایران مهندسی شیمی